9/28/02

تلخی نکند شيرين ذقنم
خالی نکند از می دهنم
عريان کندم هر صبحدمی
گويد که بيا من جامه کنم
از ساغر او گيجست سرم
از ديدن او جانست تنم
تنگست بر او هرهفت فلک
چون می رود او در پيرهنم
از شيره او من شيردلم
در عربده اش شيرين سخنم
می گفت تو در چنگ منی
من ساختمت چونت نزنم
من چنگ توامبر هر رگ من
تو زخمه زنی من تن تننم
.......
صبح ديدم دهقون اين شعر مولوی رو روی يه کاغذ نوشته و زيرش هم اضافه کرده:
جوجه بيگانه عزيز
از اين شعر ده هزار بار بنويس(رج نزن چون می فهمم).بعدش نتيجه گيری کن:
1-من چنگ تو هستم يا تو چنگ من؟
2-جفتمون چنگ يکی ديگه هستيم؟
3-ما هنوز حتی چنگ کسی هم نيستيم؟
4-کلا چنگ زدن کار خوبيه يا کار بديه؟

No comments: