9/11/02

کاش ميشد صبح به صبح دلامون رو گنده کنيم
چشمامون رو شفاف کنيم
کاش گره های روحمون رو يه نخ نا مريی نبودند!
هر وقت حوصله امون سر ميرفت این گره های کور رو باز ميکرديم
کاش اين دست و پامون اينقدر الکی گم نمی شدند.
چه معنی داره دست وپای آدم وقت و بی وقت گم شه؟!
....
حالا فکرش رو بکنيد دست وپای آدم گم شده...ناغافل آدم مجبور شه دست وپا بزنه تا از زير يه نگاه بياد بيرون
...شکنجه خيلی بديه ..بهش فکر نکنيد..

No comments: