زنگ زدم ممد آباد به دهقون گفتم به خدا اگه بر نگرده اين وبلاگ رو به گند ميکشم!
به حرفام گوش نمي داد(فهميدم باز با هام قهره)
گفت :دختر ميرزا شفیع اعتراف کرد
گفتم :چی رو
گفت:همه چی رو گفت...گفت که با تو رابطه نا مشروع داره...
گوشی رو قطع کرد...
حالا بیا و درستش کن .نذاشت من حرف بزنم..بیچاره دختر ميرزا شفيع حتما تا حالا سنگسارش کردند...
چرا نذاشت من حرف بزنم ...
میگم چند وقته پيداش نيست!...نگو تو ممد آباد يه خبرهايی شده
........
وقتی خوب فکر ميکنم تو ممد آباد همه ما با سنگسار شدن يه تار مو فاصله داريم
بستگی داره اين تار مو کی وکجا وتوسط کی پيدا بشه!
اگه طرف عاشق بود واین تار مو رو پيدا کردسعی نکنيد با گفتمان آرومش کنید.اگر طرف عاشق ممد آبادی بود معطل نکنيد فرار کنيد!
دوباره بنویس
5 years ago
No comments:
Post a Comment