10/25/04

يك كليه مي تواند مجراي عبور مايعات باشد
مي تواند بشود دايه يك سنگ كوچك
سنگ مي تواند مثل شيشه ات كند ...ظريف و شكننده
مي تواني با يك آرام بخش از هر چه سنگ و شيشه جدا شوي
بروي به كوچه هاي گذشته ...به سنگ كودك همبازي كه ابرويت را شكافت
يادت هست گريه نكردي
تا بازي سخت بزرگ شدن را تمرين كني؟
...
سنگ مي تواند كوه را تداعي كند
مي تواند شيشه را به يادت بياورد
...
!!بستگي دارد كجا باشي و كجا باشد

10/15/04

نمي دانم ...شايد نجوا زمزمه هاي دلنشين را مي گويند

شايد صداي برگهاي چنار در رقص باد نجوا باشد

شايد در همهمه اطراف يك آواي متفاوت نجوا ناميده مي شود

نجوا صداي خود گويي هاي پدر بزرگ من از روزهاي گذشته بود

نجوا آرزوهاي كوچك دوقلوهاي خواهر من از روزهاي آينده را مي گويند

نجوا صداهاي آشنا را مي گويند
آهسته ...آرام...ساكت...