12/31/02

-مكان داخلي -شركت ساختماني-ساعت 9:30صبح
-آقاي دكتر شما رو كار دارند.
......
-الان وقت اومدنه به شركته؟ تا كي ميخواهي اينقدر بي نظم وبي تفاوت باشي؟
......
ميخواستم بگم اين روزا سرم شلوغه.....چون درخت شدم وقت آزاد ندارم....
موبايلم زنگ ميخوره.....يه صداي دور خودش رو قندون معرفي ميكنه.....
ميگه با كروكديل و بقيه بچه ها زديم به جاده و الان هم ميامي هستيم.....(هنوز جلوي رييس هستم.زل زده به من)....
شايد اين صداها از ميامي نباشه
شايد اين خنده ها از سالهاي 71-75مياد
از دانشگاه شريف....از جلوي سگ پز.....از زير كولر جلوي تالار ابن سينا
اين رييس عصباني وسط اين همه خنده و خاطره چي از جونم ميخواد؟!

No comments: