سيني هاي لواشك روي پشت بوم
يه رديف سيني گرد روي پشت بومه ما و يه رديف سيني روي پشت بومه عمو اينا
من لواشك دوست ندارم ولي به تلافيه ناخونك هاي عموزاده ها به لواشك هاي اونها ناخونك ميزنم
.......
از اون پشت بوم و بچگي من پرت شدم به اين سالها
ماجرا ها عوض شده...داستان يه داستان ديگه است ومن هنوز دوست دارم جر بزنم
ومثل وقتي كه به شخصيت يه رمان علاقمند ميشم زودي ته رمان رو بخونم
.....كاش ميشد پرت شد به ته رمان...من عاشقه سرنوشت قهرمان اين رمان شدم
دوباره بنویس
5 years ago
No comments:
Post a Comment