ننه حاجي از مجري هاي مردتلويزيون رو ميگرفت
ولي ساعت پنج عصر هرروز با ما برنامه كودك نگاه ميكرد
به عشق يگانه!...نتيجه دردونه اش....كه چون سايه مادر بالا سرش نبود حق داشت لوس و ننر باشد
توي كارتون ها يه شخصيت رو انتخاب ميكرد و ميگفت اين يگانك منه!
از سندباد گرفته تا ....هاچ زنبور عسل
ديدن كارتون با ننه حاجي ذوق زده كه با هر كلوز آپ هاچ و....به هيجان مي اومد و قربون صدقه يگانك اش ميرفت!
.......
يگانه توي انگليس هرچي مبارزه كرد فايده نداشت و سرطان كار خودش رو كرد
كسي به ننه حاجي چيزي نگفت....او هم چيزي نپرسيد
.......
ولي هنوز كارتون نگاه ميكرد...ساكت آروم وغمگين
دوباره بنویس
5 years ago
No comments:
Post a Comment