اينها رو يه دوست نوشته
يه دوست كه مثل بقيه ممد آبادي ها عادت داره نوشته هاي توي توالتهاي عمومي رو بخونه!
يه دوست كه هنوز بلده با رطوبت چشمهاش ديوارها رو خيس كنه و هوار كنه روي سر خودش
براش مهم نيست كه يه ممد آبادي زير آوار له ميشه...مهم اينه كه يه ديوار از ديوارهاي زمين كم ميشه
اينها رو يه دوست نوشته:
دوست عزيز ممد آبادي دهقون جون
اين اونطرفي ها كه كه ممد آبادي نيستن چقدر جالبن!!يك جورهايي گاهي خنده ام ميگيره .گاهي هم شاكيم ميكنن!مثلا براي از بين بردن ديوارهاشون اونها رو نقاشي ميكنن كاغذ ديواري ميكنن يا حتي تابلو بهشون آويزون ميكنن ولي بالاخره ديوارها سرك ميكشند ...دست تكون ميدن ....و ميگن:هنوز هم هستيم (!).
باور كن بهترينش ديوار توالت يك مسجد بود كه روش نوشته بود :فاحشه (با تلفن موجود).. البت ميدوني كه تو مرام ممد آبادي تلفن زدن واينها ..ابدا..
ميخوام سرگرمشون كنم..دعوتشون كنم تا روي ديوارهام هر كاري دوست دارن بكنن بعد بشينم گريه كنم انقدر گريه كنم تا ديوارهام......
..
...
......ديوارهام نم گرفته.....داره ..يعني دارم فرو ميريزم
......بجنب.....
دوباره بنویس
5 years ago
No comments:
Post a Comment