6/21/03

از يه جايي به بعد قصه ممد آباد ول شد....شايد چون من قصه گوي خوبي نيستم!
فقط ميدونم قرار نبود تيمسار اين همه سايه اش رو بندازه رو همه چي ...قرار نبود بيگانه تو همه حرفا خودش رو قاطي كنه
شايد تقصيره منه كه آدما رو از قصه ها بيشتر دوست دارم
شايد تقصيره دختر ميرزا شفيعه كه هر وقت خواستم قصه ممد آباد رو بگم خودش رو انداخت تو ياد من....
.....
مگه قصه ممد آباد همون قصه دختر ميرزا شفيع نيست؟...همون قصه تيمسار؟
پس چرا من فكر ميكنم درحق دهقون و ممد آبادش ظلم شده

No comments: