10/12/02

هرچي راز آميزتر قشنگتر
هرچي دست نيافتني تر خواستني تر
هرچي بار آسمون سنگين تر به زندگي شبيه تر
.....واقعي تر....
...هركي هر چي زخمه زبون داره بياره بزنه به من ..دوباره هوس كردم اسپينوزا بخونم و هيچي نفهمم...ترس و لرز كير كگارد چطوره؟...ميخوام دوباره مثل اون روزا قاطي كنم...ميخوام زير حجم سوال هام له بشم ...ميخوام براي سفيد شدن موهام يه شعر بسازم
از اون شعرهايي كه بچه ها توي مهد كودك دست جمعي ميخونن
.....دكتر جون من ميترسم....
.... ميخوام خوب شم....دكتر من خوب ميشم؟ بايد خوبم كني دكتر....اينجوري نگام نكن..من آدم مهمي ام...همه مهد كودك هاي دنيا به من احتياج دارن
دكتر من ميترسم ... خيلي زياد

No comments: