10/9/02

امروز اتاق عقبی مخچه ام جلسه بود....قرار بود راجع به اسباب بازی جديدم (وبلاگ)با هيات تحريريه ام مشورت کنيم...همه اومده بودند:خودم ....دهقون..بيگانه...دختر ميرزا شفيع ..تيمسار...ودايناسور...
تيمسار ميگفت به آرمانهای وبلاگ خيانت شده و راجع به هممون ميميريمچيزی نوشته نميشه
دهقون ميگفت اسم وبلاگ و بی آبروييش ماله منه !خزعبلاتش رو بقيه مينويسن!
بيگانه در حالی که ميخواست يکی از اون تريپ های آلبر کامويي بياد اومد حرف بزنه که زدند تو ذوقش
خلاصه هرکی يه چيزی ميگفت ...سرم رو بردند
چه نگاه معصومی داره اين جد دايناسورم...تا آخر جلسه فقط به اين فکر ميکرد يه جوری همشون رو بخوره..
وقتی همشون رفتند مغزم تعطيل شده بود....کرکره هاش رو کشيده بودند

No comments: