ذره شده بودم......يه ذره تو فرودگاه هوس ميكنه بره تو هوا
.......من تو صف ذره ها منتظر چي هستم؟
جعفر پناهي هم بغل من وايساده....اونم يه ذره شده
شونصد تا ذره بين دارن نگاهم ميكنن
چشمام رو ميبندم......الان اگر چشمام رو باز كنم تو هوام.....خسته شدم اين پايين هيچي معلوم نيست
اوني كه ميگن خيلي بزرگه خيلي عظيمه بالاخره اومد
....يه ذره بود قسم ميخورم.....من تقريبا نديدمش
ذره ذره اززمين بلند ميشم......ذره بودن به آدم حس خوب پرواز رو ميده!
دوباره بنویس
5 years ago
No comments:
Post a Comment