3/8/03

اين صداي آواز كه سلطان قلبها رو ميخونه
اين صداي خش خش جاروي رفتگر كه هر سحر از پشت ديوارها مياد
از جنس سرعت زندگي هاي امروز نيست
ميدونم كه مثل فيلماي كلاسيك مهربونه
مثل نون تافتون هاي تنوري قديمي طعم داره
.....
ميدونم كه آواز اين دوره گرد با اين شهر خاكستري تناسبي نداره
ميدونم هوا كه روشن بشه اين كوچه خش خش جارو رو از ياد ميبره
ميدونم بايد دنياي قديم رو از ياد برد
ميدونم بايد شتاب كرد
.....
اما اين آوازه خون هنوز وجود داره
و هنوز آواز دودلي ها از لابه لاي صداها شنيده ميشه
...يه دل ميگه.......يه دلم ميگه.......

No comments: