3/17/10

مي گويم او ما را مي بيند و ما اورا نمي بينيم
مي گويد پس مثل تارا توي شکم مامانه
نمي دانم چرا فکر ميکند ميکند تارا ما را مي بيند
مي گويم خدا همه جا هست
ترسيده...اين را ازسکوت طولاني اش مي فهمم
مي گويم خدا مواظب ماست...رضايت نمي دهد
مي گويم تارا را آفريده...هنوز قانع نشده
....
به زودي ماجراي شيطان را برايش تعريف ميکنم
...به خدا پناه مي برد....

4 comments:

sayeh said...

دومی هم داره می یاد؟:)

Unknown said...

مباركه آقاي ديوونه !

Godfather said...

خیلی وقت بود گمت کرده بودم دهقون

aida said...

salam dehghoon,khoobi? man koli roozaye doore pish bloget ro mikhoondam,omadan be bloget mesle sar zadan be ye dooste ghadimi bood baram:) khoob bashi