11/24/05

اين مرغ مينا مهمان تازه خانه مامان است
بعد از ازدواج من قرار است جاي خالي من را پر كند
براي همين هم من را ياد خودم مي اندازد
همين ديروز وقتي مامان خانه نبود وارد كه شدم همه جا تاريك بود
ديدم جلوي قفسم يك راديو روشن است
ساعت ها راديو بدون اينكه من بخواهم وراجي كرده بود
مي خواهم در فرصت مناسب به مامان بگويم
از خير به حرف آوردن دوباره من بگذرد
....
همين يك جمله هم دردسر ساز مي شود
...خاموش و تنها در تاريكي به راديو گوش خواهم داد
...دوباره اشتباه گذشته را مرتكب نخواهم شد.....

No comments: